◕‿◕ مــثــل هـیـچکس ◕‿◕
وقتی سکوت تنهایی ات را در جاده ی عشق گرفته بی سرانجام دیدم .... وقتی فریاد بی صداییت را در اوج نیاز شنیدم ... با خود عهد نبستم که هرگز عاشق کسی نمانم ... مدتهاست که شبهای مهتابی ام را با گریه های سوزان به صبح پیوند میزنم ... و روح خسته ام رو به انتظار میکشانم ... غصه هایم شب را بی قرار و روز را چشم انتظار تو مینماید ... لغزش آرام لبان خشکیده ام بوسه ی به مهربانی دستانت را لحظه شماری میکند ... پس بیا و لحظه هایم را سبز کن ...
نوشته شده در جمعه 91/5/27ساعت
4:2 عصر توسط ✘ مــثــل هـیـچکس ✘ نظرات ( ) | |
آخرین مطالب
Design By : RoozGozar.com |